شاید رایج ترین مدل استاندارد سازمان دهی مقاله، همان مدل سنتی مقاله نویسی باشد که عبارت است از مقدمه، بدنه مقاله و پایان. در مقالاتی که از بلاغت خوبی برخوردار هستند سازمان دهی مقاله به این صورت خواهد بود.

• مقدمه
• بدنه مقاله
• نتیجه گیری

در مدل علمی یا آزمایشگاهی مقالات معمولا از فرم زیر تبعیت می کنند.

• فرضیه ها
• روش ها
• نتایج
• مباحثات

در هر شرایطی، ساختار اصلی مقاله می بایست به صورتی باقی بماند گویا یک ماجرای جذاب تعریف می شود و یا اخبار جدید و جذابی را گزارش می دهد و یا با در نظر گرفتن نتایج تحقیقات، یک پیشنهاد یا پروپوزال مطلوب را ارائه می دهد. البته، اگر از دیدگاه خلاقانه به این مساله نگاه کنیم، ممکن است به این نتیجه برسیم که پیچیدگی های ساختاری فراوانی در این مطلب وجود دارد. و ممکن است آغاز کردن مطلب از مطالب پیشین (فلاش بک ها) یا شروع کردن مقاله از وسط مقاله و عدم انسجام و سازمان دهی مقاله، چندان مطلوب نباشد و به پیچیدگی مقاله بیفزاید. خوش بختانه، ساختار آکادمیک مقاله، ساده تر بوده و فرمول بندی به نسبت ساده تری دارد.

در حقیقت، اکثریت قریب به اتفاق مقالات و نوشته ها از ساختار IMRA تبعیت می کنند.

• مقدمه
• روش ها یا متدها
• نتایج
• تجزیه و تحلیل

به نظر می رسد این ساختار بهترین ساختار باشد ولی ساختار مقاله تنها خط راهنمای مقاله را نشان می دهد. معمولا بسیاری از مقالات مقدمه دارند و در ادامه مقدمه، یک مباحثه تئوری یا نظری آورده می شود که در این مباحثه به تست فرضیه های مختلف می پردازیم. در مقالاتی که زیاد ساختار تجربی ندارند، بخش متدها یا روش ها، به مباحثه ی نظری پیش زمینه ها می پردازد و گاهی اوقات رهیافت بهتری را ارائه می دهد. بخش آنالیز یا تجزیه و تحلیل در برخی مقاله ها با نام نتیجه گیری (conclusion)شناخته می شود. ولی در بسیاری مواقع، این بخش را به دو بخش مباحثه و نتیجه گیری تقسیم می کنیم. گاهی اوقات، مقاله را با بخشی با عنوان توصیه ها (recommendation) یا پیامدها (implication) به پایان می رسانیم. وابسته به عنوانی(heading) که شما انتخاب می کنید ( که مربوط به زمینه مقاله یا ژورنالی است که قصد انتشار در آن ژورنال یا مجله را دارید) سمت وسوی اصلی مقاله تعیین می شود.

طبق آن چه که گفته می شود، ما می بایست بپذیریم که بهترین مقالاتی که تاکنون مطالعه کرده ایم از یک رهیافت استنتاجی(inductive) استفاده می کنند. در موارد خاص، اگر شما نظریه جدیدی را گسترش دهید و یا مرزهای بین رشته ها و زمینه های مختلف علمی را بازتر کنید، ممکن است تمایل داشته باشید تا از یک ساختار بازتر استفاده نمایید. طبق آن چه که در مورد نکات گرامری بیان شد می توان به این نتیجه رسید که یک قانون مناسب و خوب، قانونی است که از فرمت هایی تبعیت کند که این فرمت ها مورد انتظار ما هستند. ( فرمت های صحیح) و تا جایی متفاوت از این قانون عمل شود که موجب سلب اعتماد خواننده نشود و متن مقاله از چارچوب اصلی خود خارج نکند.

مقدمه

مقدمه یک مقاله آکادمیک یا دانشگاهی، مثل هر مقدمه دیگری می بایست دو عملکرد اصلی را انجام دهد. یکی مشخص سازی موضوع و دیگری علاقمند کردن خواننده به مطالعه کردن مقاله. پس از مطالعه مقدمه مقاله، خواننده می بایست کاملا متوجه شود که کار اصلی انجام شده در مقاله در مورد چیست و به اندازه کافی به موضوع مقاله علاقمند شود. بسیاری از مقدمه های موجود در مقالات آکادمیک و دانشگاهی عناصر استانداردی دارند. انواع متفاوتی از مقدمه ها وجود دارند که ما می توانیم برای توصیف ساختار اصلی مقاله از آن ها استفاده کنیم.

در بسیاری از مقالات، مقدمه ها یک ساختار کلی دارند ومباحثات آکادمیک و دانشگاهی متناسب با شرایط موجود در مقدمه بیان می شود. این مقدمه ها را می توان از تعاریف متفاوت مقاله نویسی مشاهده کرد و در مقدمه منظور نویسنده به طور مستقیم بیان می شود و مثال های واضح و گویایی مطرح می گردد.

پس از آن مرسوم است که به تحقیقات قبلی رجوع کنیم. ادبیات مروری(overview literature)یک یا دو مورد از مراجع موجود را مورد بحث قرار داده و یک بخش کامل در مورد آن توضیحاتی ارائه می دهد. این ادبیات مروری، نقش این را دارد که تصویرهای ذهنی نویسنده را به صورت عینی و آشکار بیان نماید و در برخی موارد از دید انتقادی هم مقالات قبلی را مورد بحث قرار می دهد و ایده های جایگزین را ارائه می کند. در نهایت، بخش مقدمه در مورد تمرکز روی بخش های خاصی از مقالات یا پروژه های تحقیقاتی مباحثه می نماید. اگر مقاله، یک مقاله استدلالی باشد، در مقدمه می بایست یک فرضیه هم وجود داشته باشد. گاهی اوقات می بایست پرسش ایی در مقدمه مطرح شود که باید پاسخ داده شود و یا در مقالات تحلیلی یا آکادمیک ( مثلا مقالات مروری) شرح اصلی مقاله هدف ما است. بسیاری از مقدمه ها، با بیان ساختار اصلی مقاله، به اتمام می رسد.

راهکار دیگر برای توصیف بخش های مقدمه، مدل move- step است که توسط swales ارائه گردید. ( (1990-1980).

البته در همه مقالات از همه این عناصر استفاده نمی شود. هنوز الگوی اصلی مقاله به این صورت است: یک بیانیه عمومی از موضوع، شناسایی جایگاه علمی مقاله در رشته مورد نظر و نیاز علمی به این مقاله و نگرش های اصلی این مقاله می بایست در مقدمه بیان شود.

قدم اول:

مرحله 1) بیان هدف اصلی مقاله ( طبق علاقه نویسنده و اهمیت موضوع مقاله و روش های استاندارد مقاله نویسی)

مرحله 2) بیان اطلاعات و دانش رایج و تعریف های متفاوت

مرحله 3) مرور نتایج پیشین

قدم دوم

مرحله 1) بیان ادعاهای متضاد

مرحله 2) نشان دادن تضادها و فاصله ها

مرحله 3) افزاش تعداد سوالات

مرحله 4) به صورت پیوسته ادامه دادن به مطالب

قدم سوم

موقعیت مناسب مقاله

مرحله 1) تشریح هدف مقاله

مرحله 2) توصیف تحقیقات کنونی ( رهیافت ها، یافته ها و نتیجه گیری ها)

مرحله 3) توصیف ساختار مقاله

در این جا، مقدمه این مقاله را مورد بحث قرار می دهیم: ” مهاجرت و کارآفرینان قومی قبیله ای”. یک مقاله مقایسه ای در ایالات متحده امریکا در این باره انجام شد. ” مقدمه بسیار واضح و تاثیر گذار است. چگونه می توان به این نتایج دست یافت؟ چه لغاتی برای بیان گام ها و مراحل متفاوت استفاده می شود؟”

Increasing ethnic and racial diversity has been a defining feature of many North American cities, particularly those receiving a large number of immigrants. This cities have offered fertile breeding places for individuals of various ethnic origins and cultures to start their business ventures. Among many examples are Portugueses retail stores in Toronto, Korean laundy stores in New York and Nothern Virginia, and, more recently, many Taiwanese- owned “dot.com” companies in Silicon Valley (Rath 2002; Teizeire 2001; Wadhwa et al,2007). While these businesses are making important contributions to the U.S economy, they are not evenly distributed among ethnicity and genger groups, or across place. For example, Fairlie (2008) shows that immigrant business ownership is geographically concentrated in a few states, such as California, New York, New Jersey, and Florida, Where the presence of immigrants is much higher than the national average.

Previous multidisciplinary studies have identified ethnic entropreneurship as a consequence of individual characteristics(e.g., age,gender, and education), household characteristics(e.g., presence of family members who own businesses), group features (e.g., culture and ethnic solidarity), and / or social structures (e.g., discrimination) (Fairkie and Robb 2008; Waldinger, Aldrich, and Ward  1990; Zhou 2004). In particular, geographers have demonstrated the importance of place on ethnic entrepreneurship through a number of case studies involving  a wide range of subjects from fledging entrepreneurs in a South Asian ethnic enclave in England to a venture capital – fubded, high – technology, transnational entrepreneurial team in Silicon Valley (Kaplan and Li 2006; Saxenian 2002; Zhou 1998).

Despite the accumulation of literature, there is a urprising absence of research that examines the contextual effects of macro labor market conditions on ethnic entrepreneurship. Although economic geographers have long documented regional differences in new firm formation, this strand of literature does not explicitly consider immigration or ethnicity. While the “ mixed embeddedness” approach provides valuable insights on the influences of regulatory and legal regimes at the macro – level on immigrant businesses (Kloosterman, van der Leun, and Rath 1999), it does not fully discuss ethnicity along with other profound socio – economic factors at the regional level. Comprehensive studies across immigrant ethnic groups and places are even more scant ( for an exceptional work, see Hackler and Mayer 2008).

Furthermor, it is particularlu irgent to examine different places that have been transformed by immigration, over the past decade, the surge of new immigration destinations in the U.S. has drawn much attention among both scholars and public policy makers( Singer, Hardwick , and Brettell 2008; Winder 2005). Some new immigration destination, especially in the U.S. south, such as Charlotte, NC, and Atlanta,GA, have experienced a tremendous increase in immigrants, with the growth rate of the forieg born in many of these southern states topping the national list. Currently, nearly one in three U.S, immigrants live outsides traditional immigrant- receiving communities ( Singer 2004; Singer,Hardwick, and Brettell). The changing geography of immigration has not only socially and economically transformed different destinations, but also challenges contemporary understanding of racial, ethnic socio – economic integration and inequalities (Smith and Furuseth 2006; Winder 2005).

How does the new geography of the globalized labor migration shape regional and lcal labor markets, especially ethnic entrepreneurship? How do the influences differ across ethnic groups and places? In addressing these questions, this study examines immigrations as a contextual effect on ethnic entrepreneurship; speciafically , it examines the effect across places that have been differently transformed by immigratuin, Further, it compares how the contextual effects differ by ethnicity and gender.(Wang,2010)

افزایش تغییر و تنوع در قومیت و نژاد های متفاوت باعث می شود ویژگی های شهرهای امریکای شمالی به خوبی تعریف شوند و به ویژه این ویژگی ها به مهاجرین خیلی کمک می کند تا فرهنگ قومیتی امریکا را به خوبی بشناسد. در برخی از شهرها، مکان های مناسبی وجود دارد که افراد با قومیت ها وفرهنگ های مختلف می توانند در آن مکان ها زندگی کنند و تولید مثل نمایند و به فعالیت های تجاری خود ادامه دهند. در میان این ها می توان مثال هایی را بیان کرد مثلا مغازه های خرده فروشی در تورنتو وجود دارند که به زبان پرتغالی صحبت می کننند یا مغازه های خشک شویی در نیویورک و یا شمال ویرجینیا که به زبان کره ای صحبت می کنند و اخیرا می توان شرکت های اصیل تایوانی را مثال زد که با نام ” دات کام” شناسایی می شوند که در زمینه تولیدات سیلیکونی کار می کنند. (Rath 2002, Teixeira 2001, Wadhwa  و همکاران 2007)

اگر این گونه کسب و کارها، مشارکت های کاری مهمی را در اقتصاد امریکا ایجاد کنند، باز هم چندان وابسته به جنسیت و موقعیت و نحوه توزیع موقعیت نیستند. برای مثال Fair Lie (2008) نشان می دهد که فرایندهای کسب و کار مهاجران، متمرکز به چند ایالت خاص مثل کالیفرنیا، نیویورک و نیوجرسی و فلوریدا است . چون در این ایالت ها تعداد مهاجران بیش تر از تعداد افراد بومی است.

طبق پژوهش های بین رشته ای که قبلا انجام شده است می توان کارآفرینی های قومی را مورد مطالعه قرار داد که به عنوان پیامدی از ویژگی های زندگی فردی این گروه افراد شناسایی می شوند. ( به سبب سن، جنسیت و یا میزان تحصیلات افراد ترجیح می دهند تنها زندگی کنند). همین طور ویژگی های خانواده ها( وجود اعضای خانواده که هرکدام شغلی مخصوص به خود دارند.) ویژگی های گروهی ( هم بستگی های فرهنگی و قومی ) و / یا ساختار اجتماعی (تمایزهای اجتماعی) بسیار حائز اهمیت هستند. (Fairlie,Robb2008,waldinger, Aldrich,ward 1990,Zhou 2004).

در موارد خاص، جغرافی دانان اهمیت موقعیت جغرافیایی را در محدوده وسیعی از آسیای جنوبی و همین طور انگلستان تا صندوق های سرمایه گزاری اروپا، فناوری های بالا و تیم های کارآفرینی متفاوت، اثبات نمودند. (Kaplan,Li,2006, Saxenian 2002, 2006, Zhou,1998).

علی رغم مسائل ادبی، به طرز قابل توجهی در زمینه تاثیرات کلان بازاریابی و شرایط متفاوت کارآفرینی های قومی قبیله ای، تحقیقاتی صورت نگرفته است. به همین ترتیب، جغرافی دانان و اقتصاد دانان با ارائه مستنداتی در زمینه تفاوت های منطقه ای به این نتیجه رسیدند که ادبیات، چندان تاثیری روی موقعیت جغرافیایی یا شرایط مهاجرتی ندارد. در این شرایط رهیافت های خاصی مطرح می شود که این رهیافت ها نگرش های قابل قبولی روی قوانین موثر و اصول قانونی در سطح کلان و همین طور فرایندهای تجاری کلان دارد. (Kloosterman,Vander Leun, Rath 1999). مبحث موقعیت جغرافیایی از نقطه نظرهای اجتماعی و اقتصادی و همین طور سطح منطقه ای چندان مورد بحث ما نیست. مطالعات مقایسه ای در میان گروه ها و قومیت های مهاجر و مکان های معدود تر نیز بیانگر این موضوع است. ( برای مطالعات گسترده تر، مقالات Mayer , Hackler  2008 را مطالعه کنید.)

علاوه براین واضح است که می بایست در مورد تغییر و تحول هایی که به سبب مهاجرت روی مکان های متفاوت انجام شده نیز بحث می کنیم. در طی حدود یک دهه گذشته ورود مهاجرین جدید در امریکا افزایش یافته است و این امر توجه بسیاری از دانشمندان و سیاستمداران را برانگیخته است. (Winder 2005, Singer , Hardwick, Brettel 2008). بسیاری از مهاجرین جدید به ویژه در مناطق شمال امریکا مثل شارلوت ، ان سی، آتلانتا، جی آ ، شاهد افزایش بی سابقه ورود مهاجران بوده اند و می توان نرخ رشد بالای موالید خارجی را در نواحی جنوبی این ملیت ها مشاهده نمود. اخیرا تقریبا یکی از سه مهاجر امریکا در خارج از گروه های سنتی مهاجران زندگی می کند. (Singer 2004, Singer , Hardwick, Brettel). تغییر شرایط جغرافیایی مهاجران، تنها به سبب موقعیت های متفاوت اجتماعی و اقتصادی نبوده است بلکه تغییراتی مثل تحولات نژادی، ادغام نژاد های متفاوت و عدم تساوی های اقتصادی و اجتماعی و چالش هایی از این دس نیز در این امر نقش دارند. (Smith , Furuseth2006, winder, 2005).

تا چه میزان موقعیت های جغرافیایی و شکل ای متفاوت مهاجرت کارگران و بازاریاب هی محلی به ویژه کارآفرینان قومی  – قبیله ای ، سیر کلی تحولات را طی می کند ؟ چگونه گروه های قومی و قبیله ای متفاوت و مکان های متفاوت، روی کارآفرینی تاثیر می گذارد؟

برای مشخص نمودن این سوالات، مطالعات گسترده ای در خصوص مهاجرت انجام شده که تاثیرات زمینه ای را روی کارآفرینان قومی و قبیله ای نشان می دهد و به ویژه تاثیر حضور و زندگی مهاجران در مناطق متفاوت را نیز بیان می دارد. علاوه براین، می توان به چند مقایسه متفاوت در مورد چگونگی تاثیرات زمینه ای و تفاوت آن ها با قومیت و جنسیت اشاره نمود (Wang,2010). انتخاب واژگان بسیار حائز اهمیت بود هاست ولی در مقدمه یک مقاله، این اهمیت صد چندان می شود. شما به عنوان نویسنده یک مقاله نیاز دارید از واژگانی در مقاله استفاده کنید که متن را به خوبی به خواننده القا نماید. شما می بایست از واژگانی استفاده کنیم که زمان افعال را به خوبی نشان دند . پس از آن می بایست مجددا به مقدمه بازگردیم و روی برخی واژگان تاکید بیشتری داشته باشیم.

(Move1, Step1 ) Increasing ethnic and racial diversity has been a defining feature of many North American cities, particularly those receiving a large number of immigrants. This cities have offered fertile breeding places for individuals of various ethnic origins and cultures to start their business ventures.(Move1,step2) Among many examples are Portugueses retail stores in Toronto, Korean laundy stores in New York and Nothern Virginia, and, more recently, many Taiwanese- owned “dot.com” companies in Silicon Valley (Rath 2002; Teizeire 2001; Wadhwa et al,2007). While these businesses are making important contributions to the U.S economy, they are not evenly distributed among ethnicity and genger groups, or across place. (Move1,step3) For example, Fairlie (2008) shows that immigrant business ownership is geographically concentrated in a few states, such as California, New York, New Jersey, and Florida, Where the presence of immigrants is much higher than the national average.

Previous multidisciplinary studies have identified ethnic entropreneurship as a consequence of individual characteristics(e.g., age,gender, and education), household characteristics(e.g., presence of family members who own businesses), group features (e.g., culture and ethnic solidarity), and / or social structures (e.g., discrimination) (Fairkie and Robb 2008; Waldinger, Aldrich, and Ward  1990; Zhou 2004). In particular, geographers have demonstrated the importance of place on ethnic entrepreneurship through a number of case studies involving  a wide range of subjects from fledging entrepreneurs in a South Asian ethnic enclave in England to a venture capital – fubded, high – technology, transnational entrepreneurial team in Silicon Valley (Kaplan and Li 2006; Saxenian 2002; Zhou 1998).

(Move2,Step2)Despite the accumulation of literature, there is a urprising absence of research that examines the contextual effects of macro labor market conditions on ethnic entrepreneurship. Although economic geographers have long documented regional differences in new firm formation, this strand of literature does not explicitly consider immigration or ethnicity. While the “ mixed embeddedness” approach provides valuable insights on the influences of regulatory and legal regimes at the macro – level on immigrant businesses (Kloosterman, van der Leun, and Rath 1999), it does not fully discuss ethnicity along with other profound socio – economic factors at the regional level. Comprehensive studies across immigrant ethnic groups and places are even more scant ( for an exceptional work, see Hackler and Mayer 2008).

Furthermor, it is particularlu irgent to examine different places that have been transformed by immigration, over the past decade, the surge of new immigration destinations in the U.S. has drawn much attention among both scholars and public policy makers( Singer, Hardwick , and Brettell 2008; Winder 2005). Some new immigration destination, especially in the U.S. south, such as Charlotte, NC, and Atlanta,GA, have experienced a tremendous increase in immigrants, with the growth rate of the forieg born in many of these southern states topping the national list. Currently, nearly one in three U.S, immigrants live outsides traditional immigrant- receiving communities ( Singer 2004; Singer,Hardwick, and Brettell). The changing geography of immigration has not only socially and economically transformed different destinations, but also challenges contemporary understanding of racial, ethnic socio – economic integration and inequalities (Smith and Furuseth 2006; Winder 2005).

(Move2,Step3) How does the new geography of the globalized labor migration shape regional and lcal labor markets, especially ethnic entrepreneurship? How do the influences differ across ethnic groups and places? In addressing these questions, this study examines immigrations as a contextual effect on ethnic entrepreneurship; speciafically , it examines the effect across places that have been differently transformed by immigratuin, Further, it compares how the contextual effects differ by ethnicity and gender.(Wang,2010)

( گام 1- مرحله 1) افزایش تحولات نژادی و قومی، در بسیاری از شهرهای شمال امریکا، از جمله ویژگی های کاملا تعریف شده ای می باشند. به ویژه شهرهایی که تعداد زیادی مهاجر دارند نیز بسیار حائز اهمیت هستند . در این مناطق زاد و ولد زیاد انجام می شود و افراد با نژاد ها و فرهنگ های متفاوت جذب این شهرها می شوند و فعالیت تجاری و کسب و کار خود را در این شهرها ادامه می دهند. ( مرحله 1، گام 2) در میان مثال های گفته شده، مغازه های خرده فروشی پرتغالی در تورنتو، و فروشگاه های خشک شویی کره ای در نیویورک و همین طور شمال ویرجینیا و اخیرا شرکت های تایوانی دات کام ( تولید کننده های سیلیکون) به شهرت رسیده اند. (Rath2002,Teixeira2001,Madhwa  و همکاران 2007).

در میان این موقعیت های تجاری، شرایط همکاری و کسب و کار در اقتصاد امریکا متفاوت بوده آن ها حتی در میان توزیعات گروهی قومی قبیله ای و جنسیتی و مکان های دیگر هم دیده نمی شوند. ( مرحله 1، گام 3) به عنوان مثال Fairlie(2008) نشان می دهد که مالکیت تجاری و فرایندهای کسب و کار از لحاظ جغرافیایی، متمرکز در چند ایالت مثل کالیفرنیا، نیویورک، نیوجرسی و فلوزیدا است که در این ایالت ها تعداد مهاجرین بیش تر از متوسط افراد بومی است.

مطالعات بین رشته ای پیشین بیان می کنند که کارآفرینی های قومی قبیله ای به عنوان پیامدی از مشخصات فردی ( مثل سن، جنسیت و نوع آموزش)، مشخصات خانواده ها ( وجود اعضای خانواده و شغل آن ها) ، مشخصات گروهی ( فرهنگی و هم بستگی های قومی و قبیله ای ) و / یا ساختار اجتماعی ( تمایزات اجتماعی) شناخته می شوند. (Zhou, Fairlie, Robb 2008, Waldinger, Aldrich, Ward 1990) در شرایط خاص، جغرافی دانان اهمیت های کارآفرینی قومی قبیله ای را در میان محدوده وسیعی از موضوعات مطالعاتی مثل کارآفرینان در اقوام اسیای جنوبی تا انگلستان و صندوق های سرمایه گذاری بیان می کنند که این صندوق های سرمایه گذرای فناوری های بالایی داشته و در زمینه کارآفرینی در ساخت و تولید سیلیکون مهارت دارند. (Kaplan,Li2006,Saxenian 2002,2006,Zhou 1998). ( مرحله 2، گام 2) علی رغم مسائل ادبی، عدم وجود تحقیقاتی که تاثیرات زمینه ای را در شرایط بازاریابی کلان روی کارآفرینان قومی بیان کنند؛ بسیار حائز اهمیت است.

به همین ترتیب جغرافی دانان و اقتصاد دانان مستنداتی در مورد تفاوت های منطقه ای در شکل گیری بنگاه های اقتصادی جدید ارائه دادند. در این مستندات، به صورت تلویحی به بحث مهاجرت یا قومیت پرداخته نمی شده است. رهیافت های مربوطه باعث می شد که تاثیرات قوانین و مقرارات را در سطح کلان در فرایندهای تجاری و مهاجرتی رویت نماییم. (Kloosterman, Vander Leun,Rath 1999) در این بخش کاملا به مبحث قومیت و فاکتورهای اقتصادی اجتماعی در سطح منطقه ای پرداخته شد. مطالعات جامع و گسترده ای در میان گروه های مهاجرتی وقومیتی و مکان های کمیاب تر انجام گرفته است . ( برای مطالعه بیشتر Hackler, Mayer 2008 ر امطالعه کنید).

علاوه براین، به صورت اختصاصی، تجربه کردن مکان های متفاوت که مورد نظر مهاجرین است بسیار ضروری است. در طی دهه گذشته، مهاجران جدید وارد امریکا شده اند و افزایش تعداد مهاجران توجه بسیاری از دانشمندان و سیاست گذاران را به خود جلب کرده است. (Singer,Hardwich,Brettel2008,Winder2005).

مقصد بسیاری از مهاجران جدید  شهرهای جنوب امریکا، مثل شارلوت، ان سی، آتلانتا و GA بوده است و تعداد زیادی مهاجر وارد این شهرها شده که باعث افزایش نرخ موالید افراد خارجی در بسیاری از ایالت های جنوبی امریکا شده است. اخیرا نزدیک به یک نفر از سه نفر مهاجر در خارج از ناحیه سنتی مهاجر نشینی سکونت دارند. (Singer2004,Singer, Hardwick,Brettel)

تغییرات شرایط جغرافیایی مهاجران تنها به سبب تحولات زیاد اجتماعی و اقتصادی نیست بلکه ادغام نژاد های متفاوت و عدم تساوی نژادهای و متفاوت و عدم تساوی اقتصادی و اجتماعی نیز در این میان نقش حائز اهمیتی دارد. (Smith, Furusth,2006)

(مرحله 2، گام 3) موقعیت جغرافیایی جدید مهاجران و شرایط بازاریابی و کسب و کار محلی آن ها به ویژه در کارآفرینی قومی قبیله ای چگونه است؟ چگونه می توان تاثیرات متفاوت گروه های قومی را مشاهده کرد؟ ( مرحله 3، گام 2) در بیان این پرسش ها، پژوهش هایی در ارتباط با مهاجران انجام گرفته که تاثیرات زمینه ای را روی کارآفرینی قومی قبیله ای نشان می دهد و به ویژه تاثیرات مکان های متفاوت مهاجرتی را نیز بیان می دارد . علاوه براین می توان تفاوت های جنسیتی و قومیتی و تاثیرات زمینه ای را نیز با هم مقایسه نمود. (Wang,2010)

در این جا چند واژه علامت دار رایج وجود دارد که شما می توانید برای بیان گام ها و مراحل موجود در مقدمه از آن ها استفاده کنید.

مرحله 1) زمینه سازی

افعال متفاوت برای تاکید بیشتر به کار برده می شوند. برای توصیف تحقیقات کلی، بیان تاریح از حال کامل استفاده می شود. استفاده از ماضی ساده رایج تر است و زمانی که شما خواننده را به یک مرجع خاص یا یافته های مشخص ارجاع می دهید از ماضی ساده می توانید استفاده کنید. حال ساده بیانگر نتایج یا استدلال های معتبر هستند.

مرحله 2: ایجاد یک موقعیت مناسب

مرحله سوم: به کارگیری موقعیت مناسب

در همه مقدمه ها، همه مراحل گفته شده به وضوح وجود ندارد. گاهی اوقات تنها در مقالات حقوقی از این ساختار استفاده می شود. برای مثال، اگر شما در حال نگارش یک مقاله مروری هستید ، واضح است که در بدنه ی مقاله بیشتر از تحقیقات پیشین استفاده می کنید و تحقیقات پیشین در این روش جایگاهی ندارد. ولی اگر در مقالات غیر مروری در بدنه مقاله از تحقیقات پیشین استفاده شود، چندان مطلوب نیست.

رعایت سه گام گفته شده در مقدمه یک مقاله باعث می شود تا یک مقاله استاندارد و منطقی ارائه دهید. الگوهای گفته شده الگوی مناسبی برای یک مقدمه است ولی چند رهیافت وجود دارد که شما می توانید از آن ها استفاده کنید و مقدمه مقاله خود را تاثیر گذار تر نمایید. یک رهیافت این است که با وضوح و روشنی بیشتر در مورد موضوع مقاله خود صحبت کنید و رهیافت دیگر این است که بیان کنید چرا نیاز است خواننده مقاله شما را بخواند؟

مقاله ذیل در مورد کودکان کار در پرتغال است که دغدغه بسیاری از جامعه شناسان بوده و در سطح اتحادیه اروپا، مطالعات منطقه ای گسترده ای منتشر گردیده است. در این مقاله ا زساختار استاندارد مقاله نویسی استفاده نشده ولی هم چنان تاثیر گذاری مقاله حذف شده است.

In summer 2006, the Spanish – owned fashion retailing company Zara became embroiled in controversy. A report in the Portuguese magazine Expresso alleged that one of its high – street suppliers was paying young children 20 $ a day to make shoes beaing the cmpany’s brand name. Journalists highlighted the cases of Carlitos, 11, and Miguel, 14, who worked in their family home to hand- sew the interiors of up to 50 pairs of shoes every day( Keeley,2006). A subcontracting firm based un Felgueiras, a small, economically depressed town close to Porto in northwest Portugal (Rocha, 2008) was accused of offering the boys low levels of pay (around 30 pence per pair of shoes) in return for high rates of productivity. This case reignited the debate over the labour market role of children in the textiles, clothing and footwear (TCF) industries of Portugal and brough into relief some of the anomalies in the country’s labour legistation.

With this background in mind, this article examines why child working remains an important feature of the labour market in many semi industrialized parts of the country. It outlines the key determinants engendering supply and demand for the employment of children, before evaluating state- sponsored attempts to alleviate the situation. Finally, the article explains how many firms are resisting the globalization of competitive forces by utilizing informal work practices. As we shall see, these responses are shaped by regional industrial structures and lpcal labour market cultures. The article begins by determining the scale of modern day child working in Portugal.( Eaton& Goulart,2009)

در تابستان سال 2006شرکت خرده فروشی زارا که متعلق به اسپانیا بود بحث و جدال های فراوانی را برانگیخت. در مجلات پرتغالی گزارشی بیان شد که این گزارش بیان می کرد که یکی از این شرکت های تامین کننده مبلغی حدود 20 یورو در روز به کودکان می دهد تا نام و برند کفش های این شرکت را تبلیغ کنند. روزنامه نگاران به صورت برجسته به این موضوع پرداختند و در میان همه کودکان حضور Carlitos یازده ساله و Miguel 14 ساله پررنگ تر بود. این کودکان هر روزه در جمع خصوصی خانوادگی خود، 50 جفت کفش می پوشند و خانواده شان از آن ها فیلم می گیرند و به عنوان فیلم تبلیغاتی برای شرکت مربوطه ارسال می کنند .(Keeley2006). یک بنگاه اقتصادی پیمانکاری در فلگلایرا؛ که شهری کوچک و با اقتصاد نه چندان مطلوب است  و در نزدیکی پرتو در شمال غرب پرتغال قرار دارد (Rocha 2008)؛ متهم شد که از چندین پسر بچه برای تبلیغات استفاده کرده و هزینه بسیار کمی در مقابل آن پرداخت کرده است. ( حدود 30 پنس در ازای هر جفت کفش) و در قبال آن فروش زیادی کرده است.

صحبت های زیادی در مورد کودکان کار و نقش کودکان در صنایع نساجی ، لباس و کفش در پرتغال انجام شده و ناهنجاری های زیادی را می توان در قوانین کار هر کشور مشاهده کرد.

با داشتن این پیش زمینه ها در ذهن، این مقاله به بیان ویژگی های مهم کودکان کار و قوانین کشورهای مختلف در ارتباط با این موضوع می پردازد. بسیاری از صنایع و برندها، تبلیغات تامین و تقاضای برند خود را با استفاده از کودکان انجام می دهند و در اصل کودکان را از لحاظ مالی پشتیبانی می کند تا برای آن ها کار کنند . در نهایت، این مقاله توضیح می دهد که چه تعداد بنگاه اقتصادی وجود دارد که در زمینه جهانی سازی نیروهای رقابتی کار می کنند و از کارهای غیر رسمی ( مثل استفاده از کودکان در تبلیغات) در این زمینه استفاده می نمایند . مطابق آن چه گفته شد، ساختارهای صنایع منطقه ای و فرهنگ های بازاریابی و کار محلی در حال شکل گیری است. ای مقاله ، با در نظر گرفتن زندگی مدرن کودکان کار ( و استفاده از ابزار و رسانه های دیجیتال و فضای مجازی برای به کار گماردن کودکان در پرتغال) سازمان دهی شده است. (Gaulart , Eaton,2009).

در مقدمه این مقاله از یک مثال استفاده شده است که این مثال، موضوع را کاملا بیان می کند. ارائه یک مثال بهترین راهکار است تا مخاطب، به موضوع علاقمند شود. به خصوص این روش برای مباحث و موضوعات دراماتیک بسیار کاربرد دارد. تکنیک های بلیغ فراوانی وجود دارند که این تکنیک ها برای جذب مخاطب به کار برده می شوند و حتی در متون آکادمیک و دانشگاهی نیز کارایی دارند.

برای مثال، شما می توانید کار خود را با یک نقل قول شروع کنید که ممکن است نقل قول مشهوری باشد و یا توسط یک فرد مشهور در آن زمینه تخصصی بیان گردد. این امر ممکن است بسیار شگفت انگیز و طعنه آمیز باشد و نیاز است که خواننده علاقه وافری به موضوع داشته باشد و موضوع در رهیافت ارائه شده توسط شما را بادید بازی مطالعه نماید.

در این جا یک مقدمه وجود دارد که به روند کلی مقاله کمک می کند. مطالعات گسترده ای در امریکا انجام شده که استانداردهای خانه داری و ظهور فرهنگ ملی خانه داری (1900-1930) را در ژونال معماری بومی منتشر کرده است.

A 1919 memo from the U.S. Department of Labor circulated the comments of Rpland S.O’Neal , the real states editor for the Washington Times. Stressing “America needs homes,” O’Neal’ editorial called for a larger supply of “mpdest, substantial homes” to allpw increased home-ownership. He argued: the home-building problem of the country must be approached from a new angle. The central idea must be to build wel, yet inexpensively, so that the opportunity of home-ownership may be widened and extended to persons to whom, heretofore. It has been closed. The problem can be solved by private interests. If they devote their energies to the situation they will meet the same success that was theirs in the automobile and in the piano industries. The labor Department memo’s endorsement of his views underscoes the tendency, then and now, to discuss the “American Dream” in terms of both comfortable housing standards and home- ownership. Greater understanding of the historical record is achieved, however, when the issue of housing standards and home- ownership are addressed as separate issues. The distinction is particularly appropriate for the early twentieth century when a growing number of Americans obtained significant improvement in the quality of housing. While it was not until after World War II that America became a “ nation of homeowners.” [footnote deleted]

در سال 1919، memo از دپارتمان کار امریکا، نظراتی را در مورد فعالیت های Roland s O’Neal بیان کرد و تیم حرفه ای واشنگتن نیز این دستورات را ویراستاری نمود. تاکید این مقالات روی تمام وسایلی است که خانه ها در امریکا نیاز دارند. ONeal به این نتیجه رسید که اهداف تامین و تقاضای گسترده تری وجود دارند که جلوه ظاهری منازل را قابل توجه تر کنند. و این امر باعث می شود تا افراد بیشتر ترغیب به خریدن خانه شوند. او این گونه استدلال کرد: مساله ساختن خانه در کشورهای مختلف می بایست از زاویه جدیدی مورد بحث قرار گیرد. ایده اصلی این بحث، ساختن یک خانه خوب با قیمت مناسب است. بنابراین شانس صاحب خانه شدن هر فردی با فرد دیگر متفاوت است. این مساله را می توان با در نظر گرفتن منافع شخصی حل کرد. اگر آن ها انرزی خود را در موقعیت هایی غیر از خانه سازی، تخصیص دهند می خواهند در آن موقعیت، موفقیت کسب کنند. ( مثلا صنایع موسیقی و یا اتومبیل) .

دپارتمان کار memo در امریکا ، دیدگاه ها و نگرش های گسترده ای در این زمینه داشته و در سازمان American Dreams در فرایند استاندارد خانه های راحت و خریدن خانه فعالیت دارد. دپارتمان کار امریکا که با نام memo شناخته می شود نگرش و دید وسیعی در مورد کار دارد. در انجمن American Dreams در مورد استانداردهای خانه سازی و صاحب خانه شدن صحبت های زیادی شده است. سابقه های تاریخی زیادی در این کار وجود دارد. به هرحال زمانی که موضوع استاندارد خانه سازی و مالک خانه شدن برای ما مطرح باشد می توانیم به موضوعات جداگانه دیگری هم بپردازیم. به صورت خاص، اهداف و مقاصد متفاوتی در اوایل قرن بیستم برای استانداردهای خانه سازی تعریف شدند و در این زمان ما شاهد پیشرفت کیفیت زندگی در امریکا بودیم و پس از جنگ جهانی دوم، امریکا تبدیل به ایالتی شد که تعداد زیادی از افراد این ایالت، صاحب و مالک خانه هستند( پاورقی حذف شده است).

این مقاله، ماجرای کیفیت زندگی ها و گروه های متفاوت کاری و بهبود روش های زندگی را در چند واحد یا ایالت بیان می کند و ساختارهای خانوادگی و مدل سازی خانه ها را  بین سال های 1900 تا 1930 به خوبی توضیح می دهند. و چگونگی مرزبندی های تاریخی و تعریف فضای شخصی خانه ها را نیز ارائه می دهند که پیش از این طبقه بندی های مفاوتی در این زمینه انجام گرفته است. نتایج این تحقیق ظریف و موشکافانه، به

A comparison between two of the era’s popular houses: a middle class, single family, colonial Revival house ( fig.1) and a working class, four family flat(fig2). Although these houses differed in size, cost, style, plan arrangement, and especially the social and economic class of their residents, the domestic spaces of both houses shared a set of basic functional and technological characteristics.[footnote deleted] These shared characteristics can be defined in many ways such as levels of comfort, technologica emenities, or social patterns but are most succinctly summarized in a generic house plan containing five to six rooms with bath, including a living room, dining room , kitchen , two or three bedrooms and bath. A version of this plan type is shown in an Aladdin Bunfalow from 1917(fig.3). We emphasize that it was the production of houses containing this basic plan (and the remodeling of existing housing following this plan) that significantly contributed to an improvement in the quality of domestic life for the working class. Although beyond the scope of this paper, the domestic progress associated with the production of such “ modest, substantial houses” seems to parallel the expansion of the working class as consumer- participants in an expnded industrial economy.As O’Neak noted in the introductory quotation, by the early twentieth century , house construction and real estate practices promised access to an improved product much like the working class family’s ability to purchase a piano or automobile. (Hubka& Kenny,2006)

صورت نمادین طی یک پژوهش مقایسه ای بین دو منزل مشهور انجام گرفته است. یک منزل از طبقه رفاهی نسبتا بالا که تنها یک خانواده در آن منزل زندگی می کردند و خانواده ای به نسبت سلطنتی یا اشرافی بودند (شکل1) و پس از آن در شکل 2 خانواده ای می بینیم که مربوط به طبقه کارگران جامعه است. چهار خانواده در یک طبقه زندگی می کنند (شکل 2) اگر چه این خانه ها از لحاظ اندازه، هزینه، سبک زندگی، برنامه ریزی و به ویژه سطح و طبقه اجتماعی و اقتصادی افراد ساکن در این خانه ها متفاوت هستند ولی فضاهای داخلی خانه ها ، مجموعه ای مشخصات کاربردی و تکنولوژیکی را دارا می باشند. ( زیر نویس ها حذف شده اند). این مشخصات به اشتراک گذاشته شده را می توان در بسیاری از راهکارها تعریف کرد و سطوح رفاه و تسهیلات تکنولوژیکی یا الگوهای اجتماعی نیز در آن ها نقش دارند. اما به صورت خلاصه برنامه های متفاوتی وجود دارند که در اندازه خانه ها نیز همان برنامه ها برقرار است. اندازه خانه ها ممکن است پنج تا شش اتاق، حمام؛ اتاق نشیمن ، اتاق غذاخوری، آشپزخانه، دو یا سه اتاق خواب ، سرویس بهداشتی در خانه ها باشند. نوع خاصی از برنامه ها در سال 1917 در برنامه Aladdin Bangalow  (شکل 3) نشان داده شده است. تاکید ما بر این است که این برنامه اصل و اساس برنامه های مربوط به خانه ها را نشان می دهد ( و خانه های موجود را مجدد مدل سازی کرده و برنامه های جدید را شکل می دهد). بنابراین باعث بهبود کیفیت سبک زندگی برای طبقه کارگران جامعه می شود.

به همین ترتیب در ورای چشم انداز این مقاله، به نظر می رسد پیشرفت فضای خصوصی خانه ها موازی با طبقه اجتماعی کارگران جامعه بوده و فرایندهای اقتصادی و صنعتی و جامعه مشتری مداری بهتر در این جوامع رشد می یابند. همان طور که ONeal در مقدمه مقاله اش خاطر نشان کرده است، در اوایل قرن بیستم ساخت و ساز خانه در برخی ایالت ها به این صورت بود که نزدیک به منزل خانه های قشر متوسط جامعه نیز باشد تا بتوان از توانایی ها و مهارت هایی که این طبقه از جامعه دارند نیز استفاده کرد. (Hublea,Kenny 2006).

راهکارهای با بلاغت و تاثیر بیشتری نیز وجود دارند که شما می توانید با استفاده از این راهکار مقاله خود را شروع کنید. برای مثال شما ممکن است برای مقدمه مقاله خود از آمار و ارقام یا از موارد جالب توجه استفاده کنید و می توانید مقاله خود را با حکایت ها و امثال آغاز کنید. البته این رهیافت ها چندان در مقاله نویسی آکادمیک و دانشگاهی رایج نیست. ولی تعدادی مثال و پیشنهاد و نتیجه گیری های مربوط به آن ها وجود دارند که می توانند نوشته شما را تاثیر گذار تر کنند، به ویژه زمانی که شما مقید باشید حتما اصول مقاله نویسی را رعایت نمایید این امر از اهمیت بیشتری برخوردار می شود.

نتیجه گیری

فعلا بهتر است که از توضیح در مورد بدنه مقاله بگذریم و مستقیما در مورد نتیجه گیری صحبت کنیم. نیاز است که در قسمت نتیجه گیری تمام ارکان و اصول رعایت شود. در بسیاری موارد، مقدمه با یک شیوه خاص شروع شده و کمی بعد به صورت دقیق و موشکافانه به موضوع اصلی مقاله پرداخته می شود ولی در نتیجه گیری برعکس است. اصل و اساس یک مقاله بخش نتیجه گیری آن است. گاهی اوقات در بخش نتیجه گیری هم مثال آورده می شود ولی اغلب از نظرات معمول و رایج استفاده شده و باعث می شود که ما دید گسترده تری راجع به موضوع پیدا کنیم و اطلاعات و دانش ما در مورد موضوع تحقیق می بایست افزایش یابد.

• نتیجه گیری در یک مقاله آکادمیک یا دانشگاهی معمولا به صورت زیر است:
• بیان صریح مقاله ( یا تمرکز اصلی در مورد یک مقاله توصیفی یا مقاله مروری)
• خلاصه کردن نتایج از پیش گفته شده
• ترسیم نتیجه گیری که اغلب برای تجزیه و تحلیل جملات به کار برده می شود. اگر شما قادر به ترسیم نتیجه گیری باشید گونه ای از توصیفات مختصر را می بایست ارائه دهید و می بایست پیش از این در بخش چکیده مقاله در مورد آن صحبت کرده باشید.
• توصیف پیامدهای مربوطه ( این نتیجه گیری برای این زمینه و موضوع خاص چه پیامدی دارد و شامل چه موضوعاتی می شود؟)
• گاهی اوقات منابع جدید تحت عنوان ” نیاز به مطالعه بیشتر ” در قسمت نتیجه گیری آورده می شود.

گاهی اوقات لیستی از توصیه ها ارائه می شود. به ویژه زمانی که نیاز باشد یافته های شما به صورت عملی نیز آزموده شوند.

معمولا می بایست نتیجه گیری به صورت خلاصه تر از مقدمه بیان شود و اگر چنین نشد قطعا گوشه ای از کار شما اشکال دارد. ( دلیل اصلی این موضوع این است که مقدمه ، اطلاعات پیش زمینه ای را ارائه می دهد ولی نتیجه گیری تنها به خلاصه می پردازد ونیازی به تکرار اطلاعات نیست.)

در نهایت، اگر واقعا ضرورت ندارد مخاطب را به سمت و سوی مطالعه مراجع بیشتر سوق ندهید. سوق دادن به سمت مطالعه مراجع بیشتر به این معناست که من می خواهم مقاله دیگری را منتشر کنم و از شما می خواهم که آن مقاله را هم بخوانید. در بسیاری موارد می بایست، خواننده موضوعات را به روشنی بداند و اگر خودش صلاح می داند می بایست بیشتر مطالعه کند. تنها در صورتی به خواننده توصیه کنید که مقالات بیشتری مطالعه کند که نیاز باشد مقاله اصلی که از آن نقل قول کرده اید را به عنوان مرجع بیان کنید و یا به عبارت دیگر،  زمانی که حس می کنید واقعا نیاز است که خواننده مقالات بیشتری بخواند از این عبارت استفاده کنید. در این بخش، نتیجه گیری مقاله ” کودکان کار پرتغال ” آورده شده است که مقدمه این مقاله را در چند صفحه پیش بیان کردیم.

In conclusion, child labour in Portugal is closely linked to the geograohy of the sector, with its concentration in the north- west and central – eatern interiors. Factories in many mono- insustrial settlements such as Felgueiras are resisting the globalization of comptetive pressures through reducing their real labour costs and utlilizing child workers. To some extent, we have seen that this is a culturally determined and locally acceptable practice. This is because many towns are rooted in a culture of small-scale farming and part time industrial work where children have long been employed. It is a complex phenomenon, and while child labour has decreased in Portugal it has not been eliminate4d. industrialists in the TCF sectors continue to offer direct – and, increasingly, indirect- employement to minors in the domestic household sphere. Often this occurs with the tacit approval of parents and almpst invariably with low levels of pay. Financial expediency and the practical reality for some children having to abandon education early to work and earn money (however small) often outweighs the moral objections raised by concerned parties. Therefore as long as the practical and financial benefits to local communities outweigh the indignation which periodically surfaces among NGOs, trade unions, educational watchdogs, community associations, politicians and the general public, it is likely that allegations like those which ensnared Zara will continue to emerge.

Indeed,unless ineresterd stakeholders come together to alter the structural (mono-industrial, cultural and educational) characteristics which promote the use of child labour, little will change. Some localized Portuguese economies will continue to exploit both the cheap productive capacity which minors bring to the labour market, and the legistative loopholes which prevent such practices eradication.(Eaton & Goulart,2009)

نتیجه گیری

کار کودکان در کشور پرتغال ارتباط تنگاتنگی با موقعیت جغرافیایی و محل سکونت آن ها دارد. تراکم جمعیت در شمال غرب و مرکز غرب، بسیار حائز اهمیت است. کارخانه های تک صنعتی مثل Felyeiras اصرار شدیدی بر جهانی سازی برند خود دارند و همواره در صدد هستند تا فشارهای رقابتی ناشی از کاهش های هزینه واقعی کار، غلبه نمایند و به این منظور از کودکان کار استفاده می کنند. تا حدودی ما می بینیم که نقطه نظرهای فرهنگی و توافقات محلی در این مهم نقش دارند. دلیل این امر آن است که بسیاری از شهرها، ریشه های فرهنگی ضعیفی دارند و در این شهرها کارهای صنعتی به صورت پاره وقت و در مقیاس های کوچک انجام می شود. بنابراین از کودکان برای کار استفاده می کنند. این پدیده ، پدیده بسیار پیچیده ای است . اگر چه تعداد کودکان کار در پرتغال کم شده اند ولی کاملا به حد صفر نرسیده اند. صنایع در بخش های TCF برای محصولات طراحی داخلی منازل، همواره به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از کودکان استفاده می کنند. اغلب، والدین این کودکان چندان راضی به این امر نیستند و همیشه شرکت ها دستمزد اندکی به کودکان کار پرداخت می کنند. مصلحت اندیشی مالی و وقاع گرایی امور باعث می شود که والدین این کودکان راضی به ترک تحصیل فرزندانشان و ورود زودهنگام آن ها به بازار کار و کسب درآمد شوند. ( کسب درآمد بسیار اندک)

اغلب مسائل ذهنی و فکری اهمیت بیشتری دارند و با افزایش نگرانی های طرفین همراه هستند. بنابراین با در نظر گرفتن منابع کاری و مالی و همچنین افزایش اهمیت اجتماعی و مسائل دیگر می توانیم روی NG ها، انجمن های تجاری، موسسات آموزشی، موسسات ارتباطی، سیاسی و حقوق عمومی کار کنیم. به این ترتیب تاییدات ضمانت شده ای مثل زارا نیز مطرح می شوند و به کار خود ادامه می دهند.

در حقیقت، علی رغم این که چندین سهامدار وجود دارند که دور هم جمع شده اند تا مشخصات و کیفیت کار را ارتقا بخشند ( ویژگی های اصلی مثل صنعت، فرهنگ و آموزش را ارتقا دهند) ولی استفاده از کودکان به عنوان ابزار کار همواره ادامه داشته است.

بسیاری از انجمن های اقتصادی محلی پرتغال هم در زمینه تحقیق در مورد حقوق اندک کودکان کار و سختی کار این کودکان و همین طور قوانین و مقررات مربوط به نقاط ضعف این کار، مطالعه کرده اند تا اندکی از فعالیت سو استفاده گران جلوگیری نمایند. (Eaton,Goulart 2009)

در این جا نتیجه گیری مقاله Hubka, Kenny (2006) آورده شده است که در مورد منازل طبقه متوسط جامعه در ایالات متحده امریکا کار کرده اند.

Throught this article,we have emphasized that the usually unexamined acquisition of decent, comfortable homes for members of the working class in the early twentieth century was achieved through the attainment of a set of physical housing characteristics, such as bathrooms, dining oom, kitchen technologies, public utilities, clpsets, and private bedrooms. Although rarely acknowledged as a measure of hosing reform as cpmpared to the standard of home – owners, these characteristics marked substantive improvement across all classes but particularly for families of the working class who had had little previous exposure to domestic comforts of any kind. These improved housing characteristics were obtained for a large number of Americans before 1940 in a broad range of under – studied and rarely appreciated houses, such as multiflats, modest single – family houses and remodeled housing of all types. The various ways that the working class – obtained these improved houses represents a combination of technological progress, progressive reform, and working class initiative that occurred with quiet determination on a national scale. That they actually acquired these improvements in “ modest, substantial homes “ warrants axknowledgment and further, intensive study. (Hubka & Kenny,2006)

در این مقاله، تاکید اصلی ما معمولا روی موارد ناشناخته است و منازلی را مورد بحث قرار می دهیم که از نظر امکانات، کاملا مجهز بوده اند ولی طبقه نه چندان مرفه جامعه نیز در اوایل قرن بیست می توانستند در آن منازل سکونت داشته باشند. برخی از مشخصات ظاهری این خانه ها عبارت هستد از : حمام ودستشویی، اتاق های غذا خوری، آشپزخانه های با تکنولوژی بالا، کابیت های جادار و اتاق خواب های اختصاصی

اگرچه این امر به ندرت تصدیق شده است ولی به عنوان مقیاسی برای خرید خانه به خساب می آِند و می بایست با استانداردهای صاحب خانه شدن ، تطابق داشته باشند.

این مشخصات می یابایت یتا حدامکان به درستی ثبت شوند و همه گروه های طبقاتی از جمله گروه کارگر و نه چندان مرفه نیز بتوانند در این منازل زندگی کنند. تصور براین بوده است که امکانات مناسبی در این خانه ها وجود داشته است.

این خانه های مجهز، مشخصاتی دارند که پیش از سال 1940 امریکایی ها به خوبی درک می کردند و روی تعداد زیادی از این خانه ها مطالعاتی انجام دادند ولی تعداد کمی از این منازل وجود دارند که مورد تایید محققان باشد. خانه های چند طبقه، خانه های تک خانواده و خانه های مدل سازی مجدد شده همه از این دست خانه ها هستند. راهکارهای متفاوتی وجود دارد که گروه های طبقه متوسط نیز بتوانند درا ین خانه ها زندگی کنند.

این خانه ها ترکیبی از فناوری، اصلاح و مرمت خانه ها و ابداعات منازل هستند که در مقیاس های ملی ساخته و پرداخته می شوند. واقعا ما نیازمند خانه های مجهز هستیم که بتوانیم در مقابل حوادث غیر مترقبه، آسوده خاطر باشیم و مطالعات لازم روی آن ها انجام شده باشد.

در نهایت، در این جا مقدمه و نتیجه گیری یک مقاله تحت عنوان مدرنیسم نوشته R.M.schindler , Toas pueblo  و مقاله تحت عنوان” معماری وطن پرستانه” مورد بحث قرار می گیرد.

این مقالات دارای رهیافت استنتاجی و کیفیت سنجی شده است که ما در مقدمه و نتیجه گیری مقالات می بایست بسیار دقت کنیم.هم مقدمه و هم نتیجه گیری در انتهای این مقاله، دارای نقل قول هستند و به جز هدف این مقاله، شاخصه ی دیگری وجود ندارد که ما این مقاله را ی کمقاله علمی، آکادمیک و دانشگاهی معتبر بدانیم.

مقدمه

In a letter to Richard Neutra from the winter of 1920-1921, Rudolf Schindler declares with no uncertainty, ‘ when I speak of American architecture I must say at onece that there is none … The only buildings which testify to the deep feeling for soil on which they stand are the sub – baked adobe buildings of the first immigrants and their successors – Spanish and Mexican – in the south – western part of the country. [ footnote deleted] Schindler wrote this statements in the first months after his move to Los Angeles and it refers bacj to his experience of the vernacular architecture of the upper Rio Grand Valley of New Mexico, during a break in 1915 from his work in Chicago with the office of Otthenheimer, Stern and Reichert. By focusing on Schindler’s trip to New Mexico and his design for a ‘ Country Home in Adobe Construction ‘ , completed after his return to Chicago , this essay seeks to uncover the importance of pueblo architecture for Schindler’s formulation of the modern house. Thorough a comparison with Neutra’s closely related version of the pueblo, it will also attempt to establish both architects’ ecounters with Toas as prime examples of the complicated and productive interactions between modern architecture and the ‘primitive’.

زمانی که پادشاه سیتیانا، به آداب و سنن دیونیسوس در مستعمره یونان باستان و در حوالی دریای سیاه پایبند بودو وی سرگردان و از همه جا بی خبر آمد و امیدوار بود که قدرت و توان بیشتری نسبت به قبل داشته باشد. (vincentscully,pueb10: Mountain village dance)

در نامه ای که در زمستان سال 1920-1921 به ریچارد نوترا نوشته شد، رادلف اسشیندر بدون هیچ قطعیتی اذعان داشت که: زمانی که من در مورد معماری امریکا صحبت می کنم می بایست خاطر نشان کنم که معماری امریکا فوق العاده جذاب و منحصر به فرد است. ساختمان های مختلفی وجود دارد که گواه این موضوع هستند و احساسات عمیق را می توان در خاک این ساختمان ها مشاهده کرد. خشت خام این ساختمان ها، در مقابل نور خورشید پخته می شوند و توجه بسیاری از مهاجران و قائم مقام های اسپانیایی و مکزیکی – در بخش جنوب غربی کشور – را برانگیخته است. ( پاورقی حذف شد) اسشنیدر این بیانیه را در چند ماه اول پس از انتقال به لس انجلس بیان نمود و تجربیات افراد بومی را نیز می توان در این بیانیه مشاهده کرد. معماری دره ریوگرند در مکزیک که در سال 1915 طراحی گردیده بود و در اداره ی ettenheimer  شیکاگو روی آن ها بحث شد. باتمرکز روی سفرهای اسشیندر به مکزیک و طراحی های خود برای مقاله های معماری های وطن پرستانه در زمان بازگشت به شیکاگو تکمیل کرد. این پژوهش اهمیت معماری pueblo را برای طرح اصلی اسشنیدر در خصوص خانه های مدرن به خوبی بیان می کند. از این رو طبق مقایسه ای که با توجه به نظرات و نگرش های pueblo انجام گرفت، تلاش بر این است که طرح های معماری Toas را به عنوان مثال های اولیه ی تعاملات پیچیده ی بین معماری مدرن و معماری اولیه تشریح نماییم.

نتیجه گیری

The hybrid character of the Martin House, also reflecting Martin’s own position within the complex cultural dynamics of Toas, provided Schindler with a framework within which the continual hegotiation at the pueblo between familiar dichotomies, like outsider and insider, self and other, and modernity and tradition, could be extebded to a more general meditation on the position of modern architecture within the contrasting dimensions, in the tradition of Ferdinand Tonnies , of civilization and Kultur, Schindler’s interst in the pueblo intenstified through Toass’s close proximithy tc. And even inseparability from, the consumerism, mass culture and industrial production of an almost ubiquitous Amerikanismusm emerges as a resonse , in the midst of America, to the force of production that govern the unchecked development of technological society and the building that issue from it. Reflecting in his letter to Dr Martin, Schindler argues, ‘Mere instruments of production can never serve as a frame of life.’ [footnote deleted]

Whereas, for Schindler, the product of the engineer is ‘entirely civilisatory’, the architect is ‘ both the child and creator of a culture’. The architect’s source is the life character of a group nationally, racially, or locally defined, a source emitting a sublte unconscious influence to which he is forced to submit. [footnote deleted] Toas was, for Schindler , just such a source. By submitting, however ‘tastefully’, to the pull of the pueblo,conceived in part as the fantasy of a first, and thus metaphysically privileged, American ‘modern’ architecture, Schindler began to lay the groundwork for a vision of architecture that would set him apart from many of his fellow pionees. In its investigation of space forms and the architect’s relationship to the cultural and economic forces of modernity. The Martin House played a central roke in Schindler’s personal and architectural development. After all, as Schindler noted after his return from Toas, ‘ Christ and Buddha did not go to see the Grand Canyon to find himself[sic]– he went into the desert. [footnote deleted] (Narath,2008)

مشخصه ترکیبی خانه های مارتین، انعکاس دهنده موقعیت خود خانه با در نظر گرفتن ابعاد متفاوت فرهنگی و محیطی Taos است که اسشنیدر این چارچوب را به گونه ای طبق نقل قول های Pueblo و با در نظر گرفتن تضادها و دوگانگی های موجود در داخل و خارج، خود شخص و اطرافیان، مدرنیته و سنت بیان نموده است و به این صورت واسطه های کلی تر وبیشتری در موقعیت معماری مدرن قرار می گرفت و ابعاد ساخت و ساز با دقت بیشتری مطرح می گردید. در بعد سنتی  ، Ferdinand Tonnies  فرهنگ و تمدن را نیز بیان کرد. علاقه اسشنیدر به ارتباط لاینفک مصرف گرایی، فرهنگ های توده ای و تولیدات صنعتی بود که بیشتر در امریکایی ها به چشم میخورد. و در بخش میانی قاره امریکا ، بیشتر وجود داشت. نیروهای تولیدی که در استخدام دولت بودند توسعه فناوری جوامع را از نظر می گذراندند و ساختمان ها را با دقت اندکی می ساختند. با بازگشت به نامه دکتر مارتین نتیجه می گیریم که استدلال های اسشیندر صحیح بوده است. ” ابزارهای تولیدی هر گز نمی توانند چارچوب اصلی زندگی ما را تشکیل دهند.” ( پاورقی حذف شده است)

در این بخش، منظور اسشنیدر، ابزارهای تولیدی و مهندسی در طراحی داخلی شهرها موثر بوده است و بیان می دارد که معماری تریکب انتزاعات کودکانه و ابزارهای خلاقانه فرهنگی است. مرجع و منبع معماری همان ویژگی های ملیتی و نژادی و محلی است که از پیش تعریف شده اند و بالاجبار تاثیرات نابخردانه ای روی معماری می گذارد. ( پاورقی حذف شده است).

نظرات Toas برای اسشیندر تنها حکم مرجع و منبع را دارد. به هرحال با ثبت اظهارات Pueblo می توان به نتایج گسترده ای دست یافت. معمار مدرن امریکایی ، اسشنیدر کار خود را شروع کرد و از نقطه نظر معماری مباحثات مختلفی با پیشگامان این عرصه انجام داد.

در پژوهش های انجام شده در خصوص ارتباط معماری با الزامات اقتصادی و فرهنگی مدرنیته، خانه های مارتین نقش اصلی و محوری را در توسعه فعالیت های معماری اسشیندر ایفا می نماید. پس از همه این ها اسشیندر خاطر نشان کرد که طبق نظرات Taos، مسیح و بودا به ملاقات گرند کانیون بزرگ نخواهند آمد ومسیح به یک بیابان و صحرا منتقل گردید. ( پاورقی حدف شده است) (Narath, 2008)

تمرین 1- علایم و نشانه های مقدمه

مقدمه زیر را بخوانید. این مقدمه ، مقدمه مقاله ای است که در built environment  چاپ شده است. واژگان نشانه را مشخص کنید. آیا علامتی در این مقدمه وجود دارد؟

Rethinking the Knowledge- Based Economy

Over the last decade it has been accepted in many quarters that the economy is shifting into a new phase of development base particularly on the production, communication and consumption of knowledge. It has been argued, for example , that we are witnessing a sea – change in economic organization which marks a break in continuity with earlier periods (David and Foray,2002; Rodrigues, 2003). Several concepts have been used to describe this sea change, but the general conclusion is that we are entering what commentators have called ‘ the knowledge economy’ or ‘ the knowledge – based enconomy’ (KBE) (e.g Steinmueller, 2002; Powell and Snellman,2004). This economy has been defined as a system of production based on knowledge – intensive activities that contribute to an accelerating rate of technological progress, and it has been suggested that the KBE differes from its historical antecedents by the extent and rate of knowledge generation,  and by the strategic importance of this process for business success:’ knowledge has become by far the most important factor determining standard of living – more important than land, capital, or labour’ (Cooke and Leydesdorgg, 2006,p.8)

It is, of course, possible to be Skeptical about the KBE thesis, about the vies that knowledge is now the jey economic input which exceed in importance the role of other factors of production. After all, business still depends heavily on factors such as energy and finance, as the events of 2008-2009 have demonstrated all too clearly. And although knowledge may be important to the economy now, surely it has always been important to the economy even in the remote past. Think of the knowledge that was built up by Neolithic farmers as they developed early agricultural techniques over the course of many, many generations. Some scholars have therefore challenged the whole idea of the knowledge based economy, arguing that it does not exist because the economy still depends on a range of other factors (such as finance, energy and physical labour)’ while other scholars have argued that if it does exist then it is by no mean a particularly new or distinctive phenomenon ( see Carlaw et al., 2006; Metcalfe and Romlogan,2005; Smith, 20032; Harris, 2001). But although questions can be raised about the KBE thesis, it is difficult to deny that, over recent years, important changes have been occurring in the ways that ecomonomies work, and that these changes do indeed revolve aroung the role of knowledge included here must be the expansion of ICT and the internet, which has dramatically enhanced our ability to access, exchange and strore knowledge. But also included must be the emergence of knowledge intensive business services, and the creation of knowledge argument as a new professional discipline.

Unfortunately, however, the knowledge based economy thesis as currently formulated brings along with it certain assumptions about which types of knowledge are most important to the development of the new economy. In partucula, it is widely assumed that science and technology are the decisive forms of knowledge in the KBE, and that the KBE can be defined as the increasing of scientific and technological knowledge to manufacturing products and processes. It is also assumed that such knowledge are important because they contribute, in particular, to the creation of new products through a process that is conceptualized in terms of ‘innovation’, in the present paper, however, we question the relationship between knowledge and innovation as this is conceptualized y many proponents of the KBE thesis. The paper considers other types of knowledge that are also important to the development of the KBE, but which do not currenty enjoy the same high status as science and technology. It concluded by suggesting a different formulation of the KBE thesis which identifies a number of linked and mutually reinforcing tendencies. (Collinge & Staines, 2009)